۱۳۸۸ فروردین ۶, پنجشنبه

بیامک های زیبا

اس ام اس 87 هندونه بده قاچ كنيم لوپتو بده ماچ كنيم;-).
اس ام اس *****جوك*****مسيج
هر وقت صداي مسيج موبايلت آومد نگو مسيج دارم بگو دوستي دارم که به يادمه
اس ام اس *****جوك*****مسيج
رشتيه ميره كلاس غيرت،نصف شب زنش پاميشه بره توالت ميگه بشين خودم ميرم
اس ام اس *****جوك*****مسيج
ترس پسرهاازازدواج دل بستن به يه دخترنيست دل بريدن ازبقييه دخترهاست *
اس ام اس *****جوك*****مسيج
در ذهن اگر نيافرينمت ميميرم¤از شاخه اگر نچينمت مي ميرم¤اى عادت چشمان كم حوصله ام¤يك لحظه اگر نبينمت مى ميرم¤ بيادتم رفيق
اس ام اس *****جوك*****مسيج
بزرگترين درددنياميدوني چيه؟اينكه بفهمي پناه لحظه هات پناهگاه ديگه داره مهنازتهديدآميزترين اس ام اس سال : بند شلوارتيم ، ولمون کني آبروتو برديم .
اس ام اس *****جوك*****مسيج
يك قطعه قلب 3در4،يك فتوكپي ازصفاوصميميت ويك فيش عشق وعلاقه لازم دارم تاتمام قلبم رابه نامت كنم.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
زيباترين سلام دنياطلوع خورشيداست آنرابدون غروبش تقديمت ميكنم
اس ام اس *****جوك*****مسيج
عقل رادر عقل (ضرب) وهمدلي وعشق راباحاصل آن(جمع)كنيد خودپرستي را از آن(تفريق) و حاصلش رابر دوكه(تقسيم) كنيد آنچه(مي ماند) فقط (خوشبختي) است.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
باخون غم نوشتم غربت مكان مانيست ازياد بردن دوست هرگز مرام مانيست.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
هزار تا رك دارم وهزارتا رفيق،توشاه رگي و تك رفيق..
اس ام اس *****جوك*****مسيج
ميگن به ياد يكى بخوابي خوابشومى بينى،ميميرم برات تاهميشه ببينمت.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
محبت تنهاجوشکاريه که دلاي شکسته رومجاني جوش مي دهلوتي ترين پيامك سال : بند كفشتيم، گره بزن خفه شيم.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
تعيين جايگاه حقيقي خود در آن دنيا زا به ما بسپاريد?افسانه بايگان
اس ام اس *****جوك*****مسيج
هرکه با احساس باشد عاقبت خواهد شکست، اين جواب سادگي است.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
دهقان فداکارپيرشده، چوپان دروغگوعزيزشده، شنگول ومنگول گرگ شدن، کوکب حوصله مهمون رونداره، کبراتصميم گرفته دماغشوعمل کنه، روباه وکلاغ دستشون تو يه کاسه اس، آرش کمانگيرمعتادشده، رستم اسبش رو فروخته يه موتورخريده وبااسفنديارميرن کيف قاپي، واقعا"چه به سرايران و ايراني آمده است؟ از طرف ساحل
اس ام اس *****جوك*****مسيج
سکوتي بودبرقلبم که باآن مي زدم فرياداگر ازشهر غم رفتي مراهرگزمبرازياد
اس ام اس *****جوك*****مسيج
چارلي چاپلين به دخترش: تا وقتي قلب عريان كسي را نديدي بدن عريانت را نشانش نده! هيچ گاه چشمانت را براي کسي که معني نگاهت را نمي فهمد گريان مکن قلبت را خالي نگه دار اگر هم يه روزي خواستي كسي را در قلبت جاي دهي سعي كن كه فقط يك نفر باشد به او بگو كه تو را بيش تر از خودم وكمتر از خدا دوست دارم زيرا كه به خدا اعتقاد دارم وبه تو نياز دارم
اس ام اس *****جوك*****مسيج
براي اداره كردن خودت از عقلت استفاده كن وبراي اداره كردن ديگران از دلتدلم گرفت از ادماييكه ميخوان مال اونا باشي اما مال تونيستن از ادماييكه زير بارون واست ميميرن وقتي افتاب شد يادشون ميره با تشكر شيما
اس ام اس *****جوك*****مسيج
ت كه دلدار پيامي نفرستاد*** ننوشت سلامي و كلامي نفرستاد*

صد نامه فرستادم وآن شاهسواران*** پيكي ندوانيد و سلامي نفرستاد*
اس ام اس *****جوك*****مسيج
قسم به عشق پروانه كه وجودش رادر راه عشق مىسوزاند وقسم به شمعى كه تاسردى عشق مىسوزد وناله اش برنمىخيزد
اس ام اس *****جوك*****مسيج
تو مثل راز پائيزى ومن رنگ زمستانم،چگونه دل اسيرت شد،قسم به شب نمى دانم
اس ام اس *****جوك*****مسيج
درفصل بهار3جاندار به خوزستان حمله ميكند:1-پشه 2-مگس 3-راهيان نوراندردل بي وفاغم باد آنكس دردلش وفانيست زعالم كم باد،ديدي كسي جزغم مرا ياد نكرد، كه هزارآفرين برغم باد
اس ام اس *****جوك*****مسيج
شاد باش كه زشادي تو من هم شادم ؛تاتوشادي ز غم هردو جهان آزادم ؛لذت زندگي من همه خرسندي توست؛ به وفايت كه وفايت نرود از يادم.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
من از زندگاني آموختم چگونه اشك ريختن را، ولي اشكهايم نياموخت چگونه زندگي كردن رامتين ترين كلمه (عشق)است.جذاب ترين كلمه (اشنايي)است.پاك ترين كلمه(وجدان)است. تلخترين كلمه (جدايي)است. زشترين كلمه (خيانت)است. سخترين كلمه(تنهايي)است.وبدترين كلمه(بي وفايى)است.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
گل عشق تو هستم شبنمم باش/ دلم دنياي زخمه مرحمم باش. ز درد بي کسي قلبم شکسته/ به شهر بي کسي ها همدم باش.
اس ام اس *****جوك*****مسيج
در كنار ساحلت من قايقى شكسته ام تو همان ساحل عشقى كه بهت دل بسته اماي رفيق مهربان هرشب دعايت ميکنم! اگرندارم سروتي جانم فدايت مي کنمدرعشق اگرعذاب دنيابكشي *بااشك به ديده طرح دريا بكشي *تاغربت من هزارفرسنگ باقيست *تنها نشدي كه درد تنها بكشي

۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

همه ما مسوولیم


يادداشت: آنچه خواهید خواند، بخشی از سخنرانی استاد شهید مرتضی مطهری در عاشورای 1390 ه.ق (27 اسفند 1348) یعنی حدود 40 سال پیش از این است. اگرچه خود استاد پس از این سخنرانی، دستگیر و مدتی را در سلول انفرادی به سر برد؛ اما ظاهرا هنوز هم این سخنان تازه و البته بی‌مدعی است






... اگر پیغمبر اسلام زنده می‏بود، امروز چه می‏کرد؟ درباره چه مسئله‏ای‏ می‏اندیشید؟ والله و بالله قسم می‏خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش‏ امروز از یهود می‏لرزد. این یک مسئله دو دو تا چهار تاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است، من اگر نگویم و الله مرتکب گناه شده‏ام، هر خطیب و واعظی اگر نگوید، مرتکب گناه شده است. گذشته از جنبه اسلامی، فلسطین چه‏تاریخچه‏ای دارد؟ قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولت‌های اسلامی هم نیست‏، مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانه‏اش بیرون‏ کرده‏اند...والله و بالله ما در برابر این قضیه‏ مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. و الله قضیه‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر می‏خواهیم‏ به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‏خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش‏ بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‏گفت برای‏ من عزاداری کنید، می‏گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می‏گفت بخوانید: "نوجوان اکبر من" یا می‏گفت بگویید: "زینب مضطرم الوداع، الوداع"، چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم؟! اگر حسین بن‏ علی بود، می‏گفت اگر می‏خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر 1300 سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان می‏خورد. هی دروغ در مغز ما کردند که‏ آقا این یک مسئله داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است.... به‏ قول عبدالرحمن فرامرزی؛ اگر مال اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان‏ دیگر دنیا مرتب برای اینها پول می‏فرستند؟ ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی‏ که فعلاً شناسنامه اسرائیلی دارند، 500 میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند، بمب‏ بریزند بر سر مسلمانان.شنیده‏ام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول 2 فانتوم‏ فرستادند. 36 میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت. من آن یهودی‌ها را به عنوان اینکه یهودی هستند، ملامت نمی‏کنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم، او به همکیش خود کمک کرده‏ است، با کمال افتخار پول می‏فرستد، رسیدش هم از موشه‏دایان می‏آید و آن‏ را در بازار هم نشان می‏دهد، می‏گوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین 2، 3‏ شب پیش ننوشتند (من بریده‏اش را از "اطلاعات" دارم) که الآن فقط یهودیان مقیم امریکا روزی یک میلیون دلار به اسرائیل کمک می‏کنند؟!آن وقت، تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعد از این داستانی را که ما از علی بن ابیطالب نقل‏ می‏کنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابی‏ طالب شنید، دشمن به کشور اسلامی حمله کرده است؛ "و هذا اخو غامد و قد وردت خیله الانبار"، بعد فرمود شنیده‏ام زینب یک زن مسلمان یا زنی را که‏ در حمایت مسلمانان است، گرفته‏اند. شنیده‏ام دشمن، سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته است، اسیر کرده است، متعرض زنان‏ آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است. بعد همین‏ علی بن ابیطالب که ما اظهار تشیع او را می‏کنیم و نسبت به او حساسیت‌های‏ بی‌معنی و دروغین نشان می‏دهیم فرمود: «فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیراً»(1). اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست.آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان‏ نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی‏کنند؟ کیست که امروز منکر شود که فلسطینی‌های آواره، حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مکه بعضی از اینها را دیدم. یک جوانهایی، فقط می‏گفتند: دماء الشهداء، ما امیدمان فقط به خون شهدایمان است. افرادی‏ در میان آنها هستند که والله برای لباسشان محتاجند و برهنه می‏جنگند. اگر 700 میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یک ریال بدهد، در سال‏ نزدیک به 300 میلیارد دلار می‏شود. اگر فقط مردم ایران که 25‏ میلیون نفر هستیم و 98 درصد ما مسلمان است، هر فرد، روزی یک‏ ریال به فلسطینی‌ها کمک کند، در سال حدود 90 میلیون تومان می‏شود. اگر یک عشر مسلمانان هم هر کس روزی یک ریال کمک کند، در سال 9 میلیون‏ تومان می‏شود. «فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم (2) الذین‏ آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم»(3).به وسیله مال که می‏توانیم کمک کنیم. والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن‏ از ما می‏کنند، همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر فرمود: «من سمع مسلماً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» (4) هر کس بشنود، صدای مسلمانی را که فریاد می‏کند یاللمسلمین، مسلمانان به‏ فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان نیست، من او را مسلمان نمی‏دانم. چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه‏ مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملت‌های دیگر آنها را تحسین کنند، بارک الله بگویند، ملت بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند.من وظیفه خودم را عمل کردم. وظیفه من فقط گفتن بود و خدا می‏داند، جز تحت فشار وجدان و وظیفه خودم چیز دیگری نبود. این کمک مالی را وظیفه‏ شما می‏دانم. و وظیفه خودم و هر خطیب و واعظی می‏دانم که این را بگوید، بر هر خطیب و واعظی من واجب می‏دانم که چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت‌الله حکیم و دیگران، رسماً فتوی داده‏اند که کسی که در آنجا کشته می‏شود، اگر نماز هم نخواند، شهید در راه خداست. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتاب‌های خودمان ارزش بدهیم، به پول‌های خودمان ارزش‏ بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند بکنیم. علت اینکه دولت‌های‏ بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمی‏اندیشند، این است که معتقدند، مسلمان غیرت ندارد. امریکا را فقط همین یکی جری کرده است. می‏گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد.می‏گوید یهودی که‏ برای پول می‏میرد، جز پول چیزی نمی‏شناسد، خدایش پول است، زندگیش پول‏ است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسئله حساسی که می‏رسد، روزی‏ یک میلیون دلار به همکیشانش کمک می‏کند ولی 700 میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمی‏کنند...پی‌نوشت:........................................................................................................متن کامل این سخنرانی در جلد دوم "حماسه حسینی" منتشر شده است.1- نهج البلاغه، خطبه 27.2- سوره نساء، آیه 95.3- سوره توبه، آیه 20.4- اصول کافی‏ج 2 ص 164 (به جای مسلما، رجلا آمده).5- لهوف ص 50.

طنز تلخ

سرزنش نامه ای برای طلبه سیرجانی

يادداشت: این نامه رسماً با هدف سرزنش و نکوهش شما نوشته شده و اکنون که این نامه نوشته می شود معلوم نیست که در زمان انتشار آن آیا دوباره به زندان و حبس محکوم شده باشی یا تبعید و یا خلع لباس و یا معجونی از همۀ اینها که حکم هر چه باشد حقت است و هر چه بیشتر بهتر و به حق نزدیکتر !






این نامه رسماً با هدف سرزنش و نکوهش شما نوشته شده و اکنون که این نامه نوشته می شود معلوم نیست که در زمان انتشار آن آیا دوباره به زندان و حبس محکوم شده باشی یا تبعید و یا خلع لباس و یا معجونی از همۀ اینها که حکم هر چه باشد حقت است و هر چه بیشتر بهتر و به حق نزدیکتر !همین ابتدا بگویم در این که طلبه باشی تردید دارم که هیچ یک از نشانه های طلبگی در تو نیست! اما یقین دارم که از جان سیر شده ای و بالذات و بالعرض سیرجانی!اما در اثبات این که هیج یک از نشانه های طلبگی در تو نیست همین بس که از میان هزاران هزار طلبه ساکن در این مملکت تنها یک نفر (و آن هم تو ) مرتکب اموری از قبیل عدالت خواهی و مقابله با زمین خواری و پیاده پیمایی از سیرجان تا تهران شده و تا امروز هیچ خبر رسمی یا هیچ گزارش غیررسمی مورد دیگری از ارتکاب چنین اموری در میان طلاب را تایید نکرده است! و این یعنی که اگر این رفتارها نسبتی با طلبگی داشت قطعاً غیر از جنابعالی فرد یا افراد دیگری از طلاب محترم علوم دینی مرتکب آن می شدند که نشده اند! و بعیداست که جنابعالی بخواهی بفرمایی که در میان این همه فقط شما احساس تکلیف کرده ای و ما بقی . . . . !جسارتاً بفرمایید که این حرکت آخری (همان پیاده نوردی سیرجان تا تهران! ) در کجای کتاب و سنت آمده که شما به استناد آن به این بدعت دست زده اید؟ اصلاً کدام فرضیه یا نظریه علمی پژوهشی پیاده روی را در عداد روشهای مقابله با فساد و گسترش عدالت محسوب کرده که اهل علم موید اقدامات شما (خصوصاً این آخری) باشند؟ صراحتاً بفرمایید بنیان های نظری و علمی حرکت شما چیست؟ (۱)چون یقین بر این است که پاسخی ندارید لذا حرکت شما هم از بعد دینی و هم از بعد علمی زیر سوال است و غیرقابل دفاع (مخدوش کننده جایگاه علم، عالم و طلاب علوم دینی ! طلبه علوم دینی باید لیل و نهار خود را در مطالعه و مباحثه ممحض کرده و مراتب ترقی و مدارج علمی را یکی پس از دیگری طی نماید تا عنوان عالم برازنده او شود.و به آنجا برسد که نبودن او ثلمه ای از نوع لایسدها شئ بر پیکره اسلام وارد آورد!اما اگر همۀ طلاب بخواهند بر طریقه بدعت آلود شما به جای مطالعه به طی طریق پیاده روی آورند آنگاه چه خواهد شد؟ اصلاً از منظر دیگری وارد بحث شدیم! چه کسی و کدام منبعی عدالت خواهی و مقابله با فساد را از وظایف طلاب دانسته که شما خودت را قاطی چنین ماجراهایی شبهه ناک و شائبه آلود کرده­ای؟ آیا این رفتارها و مصداق ابلاغ رسالات الله محسوب می شود؟ و یا نکند این پیاده روی ها در مسیر تفقه در دین باشد و ما بی خبریم؟ و مگر نه این است که روحانی و طلبه ۲ وظیفه بیشتر ندارد! ابلاغ رسالت و تفقه در دین ! بنابه سیره شما عدالت خواهی و مقابله با زمین خواری کجای این دو وظیفه می گنجد که جنابعالی به عنوان یک طلبه احساس وظیفه ات گل کرده است؟اگر شما به همان وظایف محوله در مسجد و محل از قبیل اقامه جماعت و احیای فرائض و سنن مشغول بودی مفیدتر واقع می شدی یا الان که در کنج حبس به گذران عمر و گزیدن سرانگشت ندامت اشتغال داری؟ همین هاست که موجب می شود برایت سرزنش نامه بنویسم! این قبیل اقدامات احساسی ، شعاری، مقطعی و کم بازده (مثل همین، پیاده روی!) نه تنها موجب گسترش عدالت نمی شود بلکه نام عدالت را نیز خدشه دار می سازد! عدالت خواهی جز با یک حرکت علمی عمیق و نظامند (systematic) امکان پذیر نیست که البته در آن حالت هم وظیفه شما به عنوان یک طلبه چیز دیگری است ! به فرض هم اگر یک طلبه بخواهد وارد مقولاتی از قبیل عدالت خواهی و مقابله با فساد شود حداکثر اقدامی که می تواند مرتکب شود دعا جهت ظهور است و نفرین در حق ظالمان (آن هم بدون ذکر مصادیق!) و دیگر قرار نیست که گامی از این بیشتر بگذارد! (۲) اصولاً دیانت و تقدس با عوالم سیاست و حکومت قرابتی ندارد و هر کدام راه خویش می روند و بار خویش می برند و در شگفتم از تو و امثال تو که بیهوده در تلفیق این دو مقوله فرّار از هم در تلاشید و صد البته که راه به جایی نمی برید! و همین بیهودگی است که خلاف شأن طلبگی است و ثمره پیاده روی شما مگر جز بیهودگی امر دیگری بود! و دقیقاً همین جاست که درستی اقدام آنانی که در جهت حفظ شأن طلبگی و طلاب از پیاده روی شما ممانعت به عمل آوردند ثابت می شود!انشاالله که تا زمان انتشار این نکوهش نامه حکم خلع لباس درباره توبه اجرا در آمده باشد تا دیگر حبس رفتن و تعبید شدنت موجبات وهن طلاب علوم دینه را فراهم نیاورد! آخر تا کی باید شاهد حبس رفتن تو می بودیم که جز پایین آوردن شان طلبگی و اهل علم ثمری نداشت! همان بهتر که خلع لباس شوی تا اقدامات آتی شما به حساب مکدایان نگاشته گردد و به جرگه طلاب منسوب نشود!در خاتمه نصیحتی می کنم و آن این که از خدا بترس و دست از این اقدامات بردار! توبه کن و تعهد بده که به عالم طلبگی برگردی و به یک طلبه کوشا و پرتلاش تبدیل شوی! از همانهایی که از فرط علم و تقوا سرشان بسیار شلوغ است و دفترشان تا ماهها از دادن وقت معذور ! همانهایی که از میزگردهای سیما تا کرسی های تحقیق در الحاد نوین را مسخر خویش کرده و از مک گیل کانادا تا همین تربیت مدرس خودمان شهره آفاقند! همانهایی که افتخار عالم طلبگی اندو از هزار جا تقدیر نامه و لوح سپاس و جایزه ویژه و حق التحریر و حق التحقیق و حق اجلسه دریافت کرده و می کنند!اگر هم نمی توانی جز گروه اول باش لااقل به زن و بچه ات رحم کن! منبری، مجلس ختمی، نماز جماعت اداره ای و یا حتی مسئولیتی معمولی در یکی از بیشمار ردیف های حکومتی را که از تو دریغ نکرده اند! سرگرم معاش اهل و عیال باش و مبلغ دین تا هم دنیا را داشته باشی و هم آخرت را ! حتی می توانی با کمی تلاش روحانی کاروان شوی و سال به سال چند سری عمره و حج واجب به جا بیاوری!آقای عزیز! کمی فکر کن! تا بوده همین بوده که عده ای ظالم بوده اند و عده ای مظلوم! و روز معاد را هم برای همین پیش بینی کرده اند ک در آن داد مظلوم از ظالم بستانند و غارتگران بیت المال را در آن کیفر دهند! اگر چنین است دیگر عدالت خواهی تو و مقابله ات با زمین خواری چه صیغه مجهوله ای است؟ بیا و به فکر خود و آینده ات و اهل بیتت باش! و از این که مشتی جوان جاهل و جویای نام فریب تو را بخورند و دنبالت به راه بیافتند بترس (۳)!این نکوهش نامه از بابت نهی از منکر و دعوت به معروف نگاشته شد باشد که موثر افتد و یک طلبه از مسیر خارج شده به صراط مستقیم باز گردد! انشاالله.پاورقی ها۱-تا جایی که نگارنده می داند دهها و بلکه صدها موسسه پژوهش ، علمی و تحقیقی فقط در شهر قم مستقر است و هیچ از این موسسات ، علمی و شرعی بودن پیاده روی به عنوان روش عدالت خواهی و مقابله با فساد را اثبات نکرده اند!۲-این که یک طلبه بیاید و به زمین خواری فلان ارگان یا معدن خواری فلان شخص یا کارخانه خواری فلان جریان گیر بدهد مصداق بارز خروج از شئونات طلبگی است و مستحق تعذیر و تنبیه و موجبات شک و تردید در قلوب مومنان و اهل یقین را پدید می آورد و از طرق واضحه ضلالت است و اشبه اعمال به طریقه لامذهبان مارکسیسم (لعنهم الله) و لهذا مطرود و مضموم است و منفور و دیده نشده عارفی به این طریق سلوک الی الله بنماید! سوای این که ورود در این مباحث زمینه ساز غیبت و تهمت است که از اعظم کبائر است و طلبه باید که از کبائر و مقدمات آن اجتناب وافر بنماید.۳-با کمال تاسف مسموع شده مشتی دانشجو نمای خالی از علم و دیانت که اعمال و رفتارشان چپهای لامذهب دهۀ ۵۰ را به یاد می آورد قصد ادامه مسیر طلبه سیرجانی به شکل پیاده را دارند که این اقدام از همین الان و در نطقه شدیداً محکوم می شود! خداوند همه جاهلاان را هدایت فرماید!

پرسش از هاشمي‌رفسنجاني

يادداشت: آيا در دوران 16 سال حاكميت كارگزاران و اصلاحات زندگي مردم در حد كفاف و عفاف و در سطح مطلوب تأمين شده است و سياست‌هاي تعديل اقتصادي شما همه گداها و صدقه‌ خورها را به سرمايه دار تبديل كرد؟ يا زير چرخ سنگين سياست‌هاي تعديل خرد شدند؟!...






قريب به 3 ماه پيش بود كه آقاي هاشمي رفسنجاني طي سخناني به پايان يافتن دوره مداراي سه ساله با دولت نهم اشاره كرد! در آن زمان برخي تحليل‌گران نوشتند اگر بتوان مواضع آقاي هاشمي در سه ساله اول دولت را مدارا ناميد در شكستن مدارا بايد در انتظار كودتا بود! درست پس از اين اظهارات بود كه مقام معظم رهبري در جمع اعضاي هيأت دولت، طي سخنان مهمي با بر شمردن ويژگي‌هاي برجسته دولت نهم اظهار داشتند: «به طور خلاصه، زنده كردن و بازسازي برخي خصوصيات جوهري انقلاب و منطق امام،‌ و مقابله با كساني كه مي‌خواستند اين ارزش‌ها و اين مفاهيم اساسي را منسوخ كنند يا از بين ببرند،‌يا ادعا مي‌كردند كه منسوخ شد و از بين رفته! اين چيز با ارزشي است» سپس معظم‌له با تقسيم‌بندي مهاجمان به دولت- به بي اطلاع‌، كساني كه دعواي شخصي دارند‌ و...- فرمودند: «مثل جنگ احزاب دست به دست هم داده‌اند و دارند فشار مي‌آورند كه اين دولت را بكوبند.»به دنبال سخنان روشن و در شرائطي كه مقام معظم رهبري در جمع حج گزاران از بي بند و باري تبليغاتي عليه دولت گلايه كردند، آقاي هاشمي در «دومين سمپوزيوم بين‌المللي ايران 1404» كه در سالن همايش‌هاي صدا و سيما برگزار شده بود به دولت به نحوي جمله كرد و فرداي آن روز همه روزنامه‌هاي مدعي اصلاح‌طلبي و كارگزاران و سايت‌هاي آنان با تيتر اول قرار دادن آن سخنان بر روي دولت آتش تهيه ريختند! تا اين‌كه زمينه براي بازگشت مجدد اصلاح‌طلبان به ويژه شخص آقاي خاتمي فراهم گردد. آقاي هاشمي در اين مراسم به دفاع از طبقات محروم جامعه برخاست و گفت: «ما بايد مردم را در سطح مطلوب و متوسط- همان چيزي كه اسلا‌م از آن به عنوان كفاف و عفاف ياد كرده- تأمين كنيم،‌نه يك زندگي رياضت كشانه. ما امكان تأمين مردم در حد متوسط را داريم و نه به عنوان صدقه خوري و گدا پروري، بلكه بايد انسان‌هايي بسازيم كه روي پاي خود درس بخوانند، كار كنند و خود را تأمين كنند» وي افزود «متأسفانه بدترين نوع مديريت و استفاده از نعمت‌هاي الهي و ثروت‌هاي كشور را داريم» آقاي هاشمي ضمن نكوهش كشورهاي جهان سوم كه منابع و معادن خدادادي دارند و از جيب نسل آينده برداشت مي‌كنند، اظهار داشت «مناطق عقب افتاده در آمايش سرزميني بايد سهم خود را بگيرند و اين امر با شعار و حرف‌هاي پر زرق و برق به دست نمي‌آيد بلكه مسير علمي روشني دارد» وي با تأكيد بر ضرورتِ داشتن تأمين اجتماعي گفت: «تأمين اجتماعي با پرداخت چند شاهي به اين و آن محقق نمي‌شود بلكه فرد بايد از زمان تولد تا بدرقه به گورستان از نظر تغذيه، تحصيل، بهداشت، تفريح، مسكن و شغل خاطر جمع باشد»(1)درباره سخنان فوق چند پرسش اساسي در اذهان تداعي مي‌كند كه شايسته است آقاي هاشمي در سخنراني‌هاي عمومي خود به آ‌ن‌ها پاسخ دهند:1. ترديدي نيست كه داشتن يك زندگي مطلوب و متوسط حق مردم است و صدقه خوري و گدا پروري نيز امري ناپسند و مذموم‌، ولي جنابعالي بفرماييد آيا اين حق فقط در دولت نهم ايجاد شده يا در زمان حاكميت 8 ساله كارگزاران و 8 ساله اصلاحات كه مجموع دوران 16 ساله را از افتخارات خود مي‌دانيد نيز بوده است؟ آيا در دوران 16 سال حاكميت كارگزاران و اصلاحات زندگي مردم در حد كفاف و عفاف و در سطح مطلوب تأمين شده است و سياست‌هاي تعديل اقتصادي شما همه گداها و صدقه‌ خورها را به شما و سرمايه دار تبديل كرد؟! يا گداها و مردم محروم زير چرخ سنگين سياست‌هاي تعديل اقتصادي خرد شده‌اند؟!2. آيا تقويت بنيه زندگي طبقات محروم و مستمري بگيران كميته امداد و بهزيستي با اختصاص سهام عدالت و افزايش سه برابري حقوق آن‌ها و دادن بن كالا و تأمين بيمه اجتماعي گدا پروري است؟! آيا در سياست تعديل اقتصادي كه به صراحت در برنامه 8 ماده‌اي خود براي انتخابات نهم تحت عنوان دموكراسي اقتصادي وعده داده بوديد محرومان سرمايه‌دار مي‌شدند؟!3. آيا جنابعالي اجراي طرح تحول اقتصادي و تقسيم عادلانه يارانه‌هاي كشور كه ده‌ها هزار ميليارد تومان است به طبقات پايين جامعه و رساندن آن‌ها به حد زندگي متوسط و مطلوب و حذف تدريجي آن از طبقات مرفه را در راستاي توزيع فقر و گداپروري مي دانيد؟4. چه كسي در انتخابات نهم پس از آن‌كه شعار 50 هزار تومان آقاي كروبي را تا حدودي موفق يافت شعار 80 هزار تومان را مطرح كرد؟! چگونه است كه دادن 80 هزار تومان بدون هيچ‌گونه طرح و برنامه اگر در يك شب آن هم براي جلب آراء تصميم‌ گرفته شود در راستاي پيشرفت و تعالي كشور تفسير مي‌شود و نه گدا‌پروري؛ ولي طرح تحول اقتصادي كه سه سال وقت كارشناسي دولت نهم را به خود اختصاص داده و قرار است پس از تصويب مجلس به اجرا در آيد گداپروري و صدقه خوري تفسير مي‌شود؟!5. جنابعالي فرمود‌ه‌ايد: تأمين اجتماعي با پرداخت چند شاهي به اين و آن محقق نمي‌شود بلكه فرد بايد از زمان تولد تا بدرقه گورستان از نظر تغذيه، تحصيل، بهداشت، تفريح، مسكن و شغل خاطرجمع باشد» در اين‌كه چنين چيزي نه تنها مطلوب است بلكه لا‌زم و ضروري است هيچ‌كس ترديدي ندارد؛ ولي آيا اين امور با شعار پرزرق و برق و حرف، عملي خواهد شد؟! اگر قرار بود با حرف و شعار عملي شود طي دوران 8 ساله حكومت كارگزاران و يا 16 سال حكومت مورد قبول حضرت‌عالي تحقق يافته بود.6. شما فرموده‌ايد امكانات كشور براي رسيدن به يك زندگي مطلوب وجود دارد، اگر بگوييد اين امكانات در اين سه‌سال فراهم شده كه بايد به اين دولت آفرين گفت و اگر بگوييد در گذشته نيز بوده است، پس چرا دو دولت گذشته از اين امكانات جهت رفع مشكلا‌ت مردم استفاده كافي نكردند؟!7. به‌راستي در شرايط فعلي و در زماني كه كمر بزرگترينكشورهاي طرفدار اقتصاد باز ليبراليستي دنيا زير بار تورم و بحران مالي شكسته شده و كاهش قيمت نفت كشورهاي صادركننده نفت را به‌زانودرآورده است، طرح جامع جنابعالي براي رسيدن سريع به آن قله‌اي كه ترسيم‌كرده‌ايد چيست؟ و چرا ارائه نمي‌دهيد؟ دولت نهم، طرح تحول اقتصادي را در معرض فكر اقتصاددانان كشور قرار داده، شما هم طرح نجات كشور از بحران اقتصادي را ارائه دهيد تا در معرض بررسي كارشناسان قرار گيرد.8. جنابعالي از يك طرف، برداشت از جيب نسل‌هاي آينده با فروش نفت، امري مذموم و ناپسند مي‌شمريد و از طرفي در نمازجمعه و سخنراني‌هايتان از طرح ماليات بر ارزش افزوده دفاع نمي‌كنيد و از سوي ديگر برداشت از ذخيره ارزي را نيز جاروزدن بر بيت‌المال معرفي مي‌كنيد! شفاف بفرماييد دولت نهم چگونه مي‌بايست در مدت سه سال گذشته و يك سال باقي‌مانده بدون فروش نفت و گرفتن ماليات و برداشت از ذخيره ارزي كشور را اداره كند؟7 . اگر خشكسالي و سرمازدگي و سرماي بي‌سابقه در زمان دولت شما اتفاق افتاده بود كمبود ميوه، كاهش توليد گندم، برنج، ذرت، جو، علوفهِ دام، دان مرغ و... را چگونه جبران مي‌كرديد؟ آيا جز اين بود كه بخش عمده آن مي‌بايست از طريق واردات انجام مي‌گرفت؟ با كدام پول واردات مي‌كرديد؟ از نفت و ذخاير ارزي كه حق برداشت نداشتيد. صادرات پسته شما هم كه كفاف آن‌همه واردات نمي‌داد.8 . آقاي هاشمي! آيا در اين مدت سه‌سال و اندي كه از عمر دولت نهم گذشته است يك سطر پيشنهاد مكتوب يا راهكار مفيد براي رفع مشكلا‌ت به‌دولت ارائه كرده‌ايد؟!9. نظر حضرت‌عالي درباره موضوع فناوري هسته‌اي چيست؟ آيا همين مشي و منش دولت كه مورد قبول مقام معظم رهبري است قبول داريد يا مشي و منش اصلا‌ح‌طلبان و قفل شدن همهِ سايت‌هاي هسته‌اي؟! اگر استراتژي دولت نهم در رسيدن به انرژي هسته‌اي را صحيح مي دانيد، بفرماييد اولا‌ً چرا هيچ‌گاه از آن رسماً حمايت نمي‌كنيد و ثانياً جنابعالي چه راهكاري را پيشنهاد مي‌كنيد كه ما به‌رغم مخالفت با زياده‌خواهي غربي‌ها، غني‌سازي را ادامه دهيم و هيچ‌گونه قطعنامه‌اي نيز عليه ما صادر نشود؟! اگر راهكار مشخص عملياتي داريد چرا ارائه نمي‌كنيد تا مردم در جريان قرار گيرند؟!10- آيا بهتر نيست طبق قانون اساسي كه سياست‌هاي كلي نظام را رهبري تعيين مي‌كنند همه مسؤولا‌ن كشور و مردم براساس همان سياست‌ها مشي كنند و جلوي پراكنده‌گويي‌هايي كه احياناً مايه اميد دشمن مي‌شود، پرهيز كرد؟همان‌گونه كه حضرت‌عالي بارها بر حق آزادي بيان تأكيد فرموده‌ايد و اخيراً نيز به بهانه‌بسته‌شدن هفته‌نامه متخلف «شهروند امروز» ارگان غير رسمي حزب كارگزاران، برخورد با احزاب و مطبوعات در اين مقطع را سهم مهلكي براي كشور دانسته‌ايد(1) اميدواريم سؤالا‌ت فوق را حق اين نويسنده تلقي كرده به افكار عمومي پاسخ در خور و شايسته ارائه دهيد. پاسخ درست به سؤالا‌ت فوق مي‌تواند در گرايش مردم به كانديداي مورد نظر شما نيز مؤثر افتد. و نكته مهم اين كه در شرايطي كه رهبر معظم انقلا‌ب از فضاي تبليغاتي و مطبوعاتي كشور و حملا‌ت غير منصفانه عليه دولت اظهار ناخرسندي كرده و آن را بي‌بند و باري توصيف كردند كه خداي متعال از اين مسائل نخواهد گذشت، انتظار اين بود كه آقاي هاشمي در راستاي سخنان معظم له سخنراني كند نه اين‌كه آن بگويدكه اشاره شد!پي‌نوشت1. مردم‌سالا‌ري، 25/8/87